عاشقانه زهرا و حسین ( ارسالی دوستان )
سلام من دختری 15 ساله
که اول دبیرستان رو میخوندم
دختری شلوغ و با نمک و جذاب
تعریف نباشه خوشگل هم بودمبودم
ادامه داستان در ادامه مطلب
منبع : کیانی چت
ادامه مطلبسلام من دختری 15 ساله
که اول دبیرستان رو میخوندم
دختری شلوغ و با نمک و جذاب
تعریف نباشه خوشگل هم بودمبودم
ادامه داستان در ادامه مطلب
منبع : کیانی چت
ادامه مطلبمرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود
کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست.
من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی
دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.
مرد قبول کرد.
در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد .
باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی
که در تمام عمرش دیده بود.
گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد.
جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت.
دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.
گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد
جوان پیش خودش گفت :
منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است
و این ارزش جنگیدن ندارد.
سومین در طویله هم باز شد و همانطور
که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین
گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید
و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد…
اما……... گاو دم نداشت !!!!
زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است
اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم
ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود.
برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.
منبع: داستانکده
شکارچی پرنده سگ جدیدی خریده بود،
سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت.
این سگ میتوانست روی آب راه برود.
شکارچی وقتی این را دید نمی توانست باور کند
و خیلی مشتاق بود که این را به دوستانش بگوید.
برای همین یکی از دوستانش را
به شکار مرغابی در برکه ای آن اطراف دعوت کرد.
او و دوستش شكار را شروع كردند
و چند مرغابی شكار كردند.
بعد به سگش دستور داد كه مرغابی های شكار شده را جمع كند.
در تمام مدت چند ساعت شكار،
سگ روی آب می دوید و مرغابی ها را جمع می كرد.
صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره
این سگ شگفت انگیز نظری بدهد یا اظهار تعجب كند،
اما دوستش چیزی نگفت.
در راه برگشت، او از دوستش پرسید
آیا متوجه چیز عجیبی در مورد سگش شده است؟
دوستش پاسخ داد:
آره، در واقع، متوجه چیز غیرمعمولی شدم.
سگ تو نمی تواند شنا كند.
بعضی از افراد همیشه به ابعاد و نكات منفی توجه دارند.
روی وجوه منفی تیم های كاری متمركز نشوید.
با توجه به جنبه های مثبت و نقاط قوت،
در كاركنان و تیم های كاری ایجاد انگیزه كنید,
منبع: داستانکده
خوب من میخام داستانمو بهتون بگم داستان شکستن قلبمو..
تعریفی از خود نباشه قیافم خوبه و پسرا تو کوچه و بازار دنبالمن
منم عاشق دست انداختن پسرا تو اینترنت و فضای مجازی ام
یه روزی من یه پسری رو به اسم عارف دست انداختم
ولی انگار پسر ول کن نبود. 18 سالش بود اهل گرگان...
ادامه داستان در ادامه مطلب
منبع : کیانی چت
ادامه مطلب