داستان سگی که روی اب راه میرود

دوشنبه بیستم دی ۱۳۹۵، 4:42

شکارچی پرنده سگ جدیدی خریده بود،

سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت.

این سگ میتوانست روی آب راه برود.

شکارچی وقتی این را دید نمی توانست باور کند

و خیلی مشتاق بود که این را به دوستانش بگوید.

برای همین یکی از دوستانش را

به شکار مرغابی در برکه ای آن اطراف دعوت کرد.

او و دوستش شكار را شروع كردند

و چند مرغابی شكار كردند.

بعد به سگش دستور داد كه مرغابی های شكار شده را جمع كند.

در تمام مدت چند ساعت شكار،

سگ روی آب می دوید و مرغابی ها را جمع می كرد.

صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره

این سگ شگفت انگیز نظری بدهد یا اظهار تعجب كند،

اما دوستش چیزی نگفت.

در راه برگشت، او از دوستش پرسید

آیا متوجه چیز عجیبی در مورد سگش شده است؟

دوستش پاسخ داد:

آره، در واقع، متوجه چیز غیرمعمولی شدم.

سگ تو نمی تواند شنا كند.

 

بعضی از افراد همیشه به ابعاد و نكات منفی توجه دارند.

روی وجوه منفی تیم های كاری متمركز نشوید.

با توجه به جنبه های مثبت و نقاط قوت،

در كاركنان و تیم های كاری ایجاد انگیزه كنید,

 

منبع: داستانکده

نویسنده: !!☆farzad☆!!

ایمان به خدا

پنجشنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۵، 1:57

ايمان به خدا

..................

مرد جوانى که مربى شنا و دارنده چندين مدال المپيک بود ،

به خدا اعتقادى نداشت

او چيز هايى را که درباره خداوند و مذهب مى شنيد مسخره مى کرد

شبى مرد جوان به استخر سرپوشيده آموزشگاهش رفت

چراغ خاموش بود ولى ماه روشن و همين براى شنا کافى بود

مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت

و دستانش را باز کرد تا درون استخر شيرجه برود 

ناگهان سايه بدنش را همچون صليبى روى ديوار مشاهده کرد

احساس عجيبى تمام وجودش را فرا گرفت

از پله ها پائين آمد و به سمت کليد برق رفت و چراغ ها را روشن کرد

آب استخر براى تعمير خالى شده بود 

 

منبع : کیانی چت

............................

نویسنده: !!☆farzad☆!!

آمارگیر وبلاگ

© داستانکده