داستان واقعی مریم دختری که سیاه بخت شد...

سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶، 2:14

اتاق 219!

اینجا جایی بود كه سرنوشت مرا رقم می‌زد.

این اتاق 3 شماره‌ای در دادسرای

ناحیه19تهران قرار بود مرا به جایی  نامعلوم پرتاب كند.

عرق كرده بودم، دست‌هایم می‌لرزید.

به مادرم گفتم: « اینجا آخر خطه؟»

چشم‌های مادر قرمز بود و نگاهم نمی‌كرد:

«قسمت این بود.» قسمت، تقدیر، سرنوشت…

 

ادامه داستان در ادامه مطلب 

منبع : داستانکده

ادامه مطلب
نویسنده: !!☆farzad☆!!

داستان زیبای تاجر ثروتمندی که چهار همسر داشت

یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۶، 4:8

روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت.

زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت

و او را مدام با خریدن جواهرات گران قیمت

و غذاهای خوشمزه خوشحال می‌کرد.

بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می‌داد... 

 

ادامه داستان در ادامه مطلب 

منبع : داستانکده 

ادامه مطلب
نویسنده: !!☆farzad☆!!

کیانی چت|میزبان طرح|رولی چت

شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۶، 7:14
نویسنده: !!☆farzad☆!!

آمارگیر وبلاگ

© داستانکده