داستان واقعی مریم دختری که سیاه بخت شد...

سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶، 2:14

اتاق 219!

اینجا جایی بود كه سرنوشت مرا رقم می‌زد.

این اتاق 3 شماره‌ای در دادسرای

ناحیه19تهران قرار بود مرا به جایی  نامعلوم پرتاب كند.

عرق كرده بودم، دست‌هایم می‌لرزید.

به مادرم گفتم: « اینجا آخر خطه؟»

چشم‌های مادر قرمز بود و نگاهم نمی‌كرد:

«قسمت این بود.» قسمت، تقدیر، سرنوشت…

 

ادامه داستان در ادامه مطلب 

منبع : داستانکده

ادامه مطلب
نویسنده: !!☆farzad☆!!

آمارگیر وبلاگ

© داستانکده